پطرس ایللو یا پطروس الیاس ارمنی نسطوری
محمدامين رسولزاده در رابطه از او چنين مي گويد:« در زمان جنگ جهاني اول وي به عنوان شهبندر عثماني در اورميه كار مي كرد. هرچند شهبندري وي از طرف دولت ايران كاملا پذيرفته نشده بود. ولي وي با اين ترفند خود را وارد آنجا كرده بود. با مردم بدرفتاري مي كرد. تنها با قونسولخانه روس ارتباط دوستانه داشت ومردم را نسبت به عثماني وديپلماسي آن بدبين مي كرد. بدون اطلاع تبريز در تصميمات خود، خود سرانه اقدام به لشگر كشي مي كرد. و در موقع جنگ جهاني اول همكاري نزديك باروسها و متفقين را داشت». ژنرال دنسترويل فرمانده نيروهاي انگليسي پس از ورود به همدان و رشت و اردو كشي به باكو و نواحي شمالي آذربايجان و اشغال باكو، در مورد پطروس ميگويد ،آقاپطروس سركرده جيلوها بنا به گفته ها، مردي شجاع و جدي و يك فرمانده مدبر و بي باك مي باشد. پس از پيوستن پطرس به قواي انگليسيها به سفارش لردكارزن به عنوان «ژنرال پطروس» ارتقاع مقام مي يابد. ومامور تشكيل رسمي دولت آشوري در غرب آذربايجان و آناطولي مي شود. پس از فرار جيلوها به عراق و اسكان در بغداد، مجددا پروژه تاسيس مملكت آشور در منطقه غرب آذربايجان نگون بخت نواخته مي شود. انگليس و فرانسه توسط دول فاتح جنگ جهاني اول، آشوريان اورميه و حكاري را تحت عنوان ملت آشوري براي بازگشت به مناطق نزديك شمال شرق موصل به نام «آكرا» و از آنجا تحت فرماندهي پطروس به آذربايجان مجددا طراحي مي كنند. عده قشون ارامنه 40000 نفر بر آورده شده بود. به همراه چندين نفر از افسران انگليسي، ولي اين طرح نيز نتوانست عملي شود. شكستهاي پي درپي پطروسدر جنگهاي داخلي عراق، انگليسي هارا از وي نا اميد كرد. و پطروس مجبور به ترك عراق شد. سپس، به پاريس رفت. به ادعاي انگليسيها درآنجا به قتل رسيد.
درتاريخ 20/1/1297.ش (27جمادي الثاني 1336.ق1918م) پطرس ارمني رئيس نظميه مسيحيان براي مذاکره در مورد قطع کشتار مردم شهر اورميه به مجلس تهبيب دعوت مي شود ودر آنجا همه نوع قول همکاري در جهت قطع كشتار مردم بي دفاع را مي دهد ولي عملا هيچ اقدامي در رابطه با پايان دادن به قتل عام مردم نمي كند کشتار همچنان وحشيانه ادامه مي يابد .
درتاريخ 29/2/1297.ش (8 شعبان 1336.ق1918م) به دستور ظريفه ، همسر پطرس ارمني در شهر اورميه منع تردد اعلام شد. علت آن در گيري قواي مسلح جيلوها با قواي عثماني در قريه بالانش وکوههاي دم دم و قلعه ديزه تکيه بوده که جيلوها با فريب اعزام هيئت براي مذاکره ، ا ز راه مرگور به نيروهاي عثماني حمله وآنها را به محاصره درآورده و 150نفر از عساکر را دستگير نموده و بعدا آنها را در اورميه آورده بعنوان قدرت نمايي خودشان ين تعداد عسكر را در معرض تماشاي مردم گذاشتند مردم شهركه از تضييغات اين جنايت كاران به خاك مذلت نشانده بودند از ديدن اين حوادث بيشتر محزون ومايوس مي شدند. ودر حال برگشت از منطقه مرگورعده زيادي از مردم روستاهاي اطراف را نيز به قتل رسانده بودند .
16/3/1297.ش(26شعبان1336.ق، 1918.م) روز جمعه. پطرس فرمانده جنایت کار قوای مسلحه ارامنه و نسطوریان و ملک خوشابه همکارش با اردوي مسلح به طرف سلماس حرکت ميکنند تا راه جلفا را باز نموده، بين خود و آندرانيک ارمني که از ارمنستان به کمک آنها حرکت کرده بود ارتباط برقرار کنند. در اورميه همان روز چهار زن و دو مرد بدست ارامنه کشته ميشوند. از کاروانسراي حاج ميرزا غني مقداري پارچه و کبريت و مقداری اموال که مال حاجي علي يکي از افراد محتکر و سودجو بوده غارت شده بود که کشف و به صاحبش مسترد ميگردد.
27/3/1297.ش(8 رمضان 1336.ق، 1918.م) روز سهشنبه. پطروس فرمانده نظامي قواي مسلحه که با قشون خود براي مقابله با عثمانيها به سلماس اعزام شده بود شکست خورده به اورميه مراجعت ميكند و تمام مسيحيان سلماس نيز به همراه آنها متواري گرديده و با مال و مواشي به اورميه سرازير ميشوند. در شهراورمیه اوضاع به هم خورده منع تردد اعلام ميشود. مردم از وضع پیش آمده خيلي مضطرب و نگران ميگردند. چند نفر نيز در محلات شهرتوسط جيلوها به قتل ميرسند.
از طرفی پس از چندين ماه در این روز در مجلس مشاوره حکومتي اورميه به تصويب ميرسد که: «براي رفاه حال مردم و جلوگيري از گرسنگي آنان، کسبه بازار را باز و چند دکان لواش پزي و سنگک پزي شروع به کار کنند.»